همه نوشته‌های احسان عبدخدایی

اشتباهات رایج در یادگیری زبان انگلیسی

  • صرف زمان زیاد برای یادگیری همه زمان های افعال و تسلط نا کافی بر زمان های Present Simple, Past Simple, Present Perfect و شکل های مجهول آن ها
  • مطالعات نشان می دهد سه زمان بالا 98% متون منتشر شده را تشکیل می دهند اینجا را ببینید. بنابراین به جای یادگیری همه زمان ها، بهتر است ابتدا به این سه زمان و به خصوص شکل مجهول آن ها و حالت های استثناء آن ها مسلط شویم و سپس سراغ دیگر زمان ها برویم. بدیهی است این موضوع در مورد مکالمه ممکن است متفاوت باشد.

  • حفظ کردن معادل های فارسی کلمات به جای استفاده از definition و synonyms
  • حفظ کردن معادل های فارسی کلمات انگلیسی روش کارایی برای یادگیری زبان نیست چراکه موجب پردازش دو مرحله ای کلمات و ساختارها در ذهن می گردد و این انرژی بیشتری از ذهن مصرف می کند در حالی که سرعت و کارایی کم تری را به دنبال دارد. در مقابل استفاده از synonym ها و دیکشنری انگلیسی به انگلیسی باعث می شود دائما شبکه معنایی انگلیسی مغز در دسترس قرار گیرد و کلمات و ساختارهای مختلف تکرار و مرور شوند. متاسفانه بخش وسیعی از کلاس ها و منابع غیر اصولی که به میزان زیاد نیز در دسترس دانشجویان قرار دارند هنوز به دنبال ارائه تعاریف یا معادل های فارسی برای کلمات هستند. استفاده از دیکشنری انگلیسی به انگلیسی ممکن است در آغاز سخت باشد اما به تدریج کارایی فوق العاده ای را در یادگیری زبان به دنبال دارد

  • روش های “جادویی” به خاطر سپاری واژگان
  • بسیاری از افراد زمان و هزینه زیادی را صرف پیروی از روش های مختلفی می کنند که برای به خاطر سپاری زیاد و سریع معنی واژگان انگلیسی با عنوان های فریبنده عرضه می شوند. مشتریان این روش ها عمدتا کسانی هستند که می خواهند ره صد ساله را یک شبه بروند و برای آزمون دکتری، آیلتس، تافل و غیره خود را به سرعت آماده سازند. ممکن است بعضی از این روش ها به صورت کوتاه مدت موجب افزایش نمرات افراد شوند، اما در بلندمدت همه واژگان دوباره فراموش خواهند شد و با یکدیگر تداخل می کنند. علت این پدیده هم روشن است، چیزهایی که در ذهن ما شبکه های معنایی قوی تشکیل ندهند، یعنی تکرارهای معنی دار نداشته باشند، ناگزیر به زباله دان مغز ما منتقل می شوند. ضرب المثل انگلیسی هست که use it or lose it و بیانگر همین نکته است. بهترین روش برای خاطر سپاری واژگان همان روش طبیعی است، یعنی در معرض زبان قرارگرفتن، صحبت و گپ و سوال و جواب در جامعه های مجازی انگلیسی زبان، شرکت در کلاس های ترمیک زبان، دیدن فیلم ها یا کارتون های انگلیسی، خواندن داستان یا متون علمی مورد علاقه و استفاده از دیکشنری انگلیسی به انگلیسی، همه روش هایی هستند که به صورت طبیعی باعث انبوه تر شدن شبکه های به هم پیوسته معنایی کلمات انگلیسی در ذهن می گردند. تجربه شخصی من این بوده که بعضی از اوقات که یک کلمه را در متن یا فیلم موضوع مورد علاقه ام یاد گرفته ام، کلمه فقط با یک بار مراجعه به دیکشنری در عمق جانم نشسته و هنوز هر بار آن کلمه را می بینم با آن جمله برایم تداعی می شود. وقت است که از فکر روش های جادویی برای آموزش زبان بیرون بیاییم!

تحصیل در دکتری روانشناسی

دوره دکتری چه تفاوتی با مقاطع تحصیلی قبلی دارد؟

دیدگاه ما به دوره دکتری می تواند محدوده وسیعی را در بر بگیرد از این دیدگاه که دوره دکتری دوره ای است مشابه با سایر مقاطع تحصیلی با این تفاوت که آخرین و بالاترین آن ها است و بعد از اتمام آن فرد عنوان “دکتر” را به دست می آورد، تا این دیدگاه که دوره دکتری دوره تخصصی فراگیری و نظریه پردازی در مورد دانش است. اما اگر نگاهی به فعالیت دانشجویان دکتری در کشورهای غربی بیاندازیم می توانیم دید روشن تری در مورد آن چه “شایسته” تحصیل در دوره دکتری است به دست آوریم هرچند به دلایلی قابل پذیرش ممکن است با این شایستگی فاصله داشته باشیم و امیدوار باشیم در سال های آینده به آن بیش تر نزدیک می شویم.

تأکید بر دسترسی به منابع اولیه دانش

در حالی که در مقاطع قبلی معمولا دانشجویان به کتب درسی (text books) و عمدتا ترجمه آن ها برای افزایش دانش خود روی می آورند، کتبی که منابع دست دوم دانش به حساب می آیند، چراکه اغلب به مقاله ها یا کتب دیگر ارجاع می دهند، از دانشجوی دکتری انتظار می رود ارتباط بیش تری با منابع دست اول یعنی ژورنال های معتبر و کتب اصلی داشته باشد. به عنوان مثال اگر یک دانشجوی دکتری بخواهد در زمینه شخصیت مطالعه کند باید با صدها مقاله مرتبط با ابعاد مختلف این حیطۀ علمی/پژوهشی ارتباط برقرار کند و اگر قرار باشد کتابی بخواند، آن کتاب می تواند کتاب گوردن آلپورت باشد. طبیعی است که این ارتباط با مقالات و کتب اصلی مستلزم قابلیت زبان انگلیسی قوی است، چون عملا امکان ترجمه این مجموعه وسیع دانش وجود ندارد.

تفکر انتقادی

در حالی که در مقاطع قبلی معمولا دانشجویان آن چه بیان می شود چه در کتاب ها و چه از زبان استادان با رویکردی همراه با اعتماد می پذیرند، در دوره دکتری دانشجویان باید به توانایی تفکر انتقادی دست یابند. توانایی تجزیه و تحلیل محتوایی که آموخته می شود، در نظر گرفتن چیزهایی که در استدلال ها یا نتیجه گیری های مختلف مفروض گرفته می شود و به چالش کشیدن این فرض ها. این تفکر انتقادی لزوما به معنی بحث های ادامه دار و از بین بردن احترام استاد یا پژوهش گر نیست، بلکه یک جنبه اخلاق پژوهشی توانایی انتقاد همراه با احترام است. هرچند این تفکر انتقادی با تفکر از بالا به پایین استاد -> دانشجو سازگار نیست.

برنامه ریزی و هدفمندی

با توجه به اینکه دوره دکتری نسبتا طولانی است و شما نیز معمولا به سنی می رسید که درگیر تکالیف دیگر زندگی خواهید شد، خیلی مهم است که از آغاز دوره هدفمند باشید و برای انجام تکالیف مختلف دکتری یعنی تصویب موضوع، آزمون جامع، و تصویب پروپزال و انجام پایان نامه برنامه ریزی کنید. توجه کنید که وظیفه اصلی شما در این دوره ارائه یک پایان نامه عالی در یک موضوع مورد علاقه است. بنابراین سعی کنید از آغاز موضوعات پژوهشی که دنبال می کنید مرتبط با موضوع نهایی پایان نامه شما باشد. متاسفانه تجربه شخص من این بوده که بخش بزرگی از دوره دکتری را به پراکنده کاری گذرانده ام و این باعث شده که دوره دکتری طولانی شود و نتیجه هم آن چنان که باید به دست نیاید.
نکته مهم دیگر اینکه حتما آیین نامه دوره دکتری را از قبل بخوانید و با قوانین آشنا شوید تا به مشکل نخورید. توجه کنید که آیین نامه مربوط به ورودی خود شما باشد. آیین نامه دوره دکتری در سال 90 و سال 95 تغییراتی کرده است.

فضای جلسه مصاحبه دکتری روانشناسی چگونه است؟

من سال 92 در مصاحبه های دانشگاه های شهیدبهشتی، تهران، و تربیت مدرس شرکت کردم اطلاعات زیر بر مبنی تجربه شخصی من خواهد بود.
به طور کلی گروه های مختلف متفاوت اند و آن چه در مصاحبه اتفاق می افتد تا حدودی به سلیقه افراد نیز بستگی خواهد داشت.
باز هم به سلیقه بستگی دارد اما من مصاحبه دانشگاه تهران که در آن نیز قبول شدم را بیش تر پسندیدم. یک امتحان چهارگزینه ای که با 80 سوال دانش عمومی روانشناسی را در حوزه های مختلف از روانشناسی رشد، شخصیت، انگیزش و هیجان، روانشناسی اجتماعی، آسیب شناسی، زبان تخصصی، و اعتیاد می سنجید. سوالات واضح و جالب بودند. و سپس در جلسه ای جداگانه که از استرس امتحان کاسته شده بود گپی دوستانه ما بین گروه و دانشجویان به وجود آمد. با توجه به رشته روانشناسی سلامت یکی از سوال ها این بود که افراد چه شناختی از این رشته دارند و چه برنامه ای برای آینده.
به طور کلی اگر شما برنامه مشخصی برای موضوعی که می خواهید روی آن کار کنید داشته باشید و این موضوع مورد علاقه اعضای هیأت علمی گروه مربوطه باشد، هم شانس قبولی شما افزایش می یابد و هم در صورت قبولی به شیوه منظم تری به طی دوره دکتری می پردازید. برای آشنایی از موضوعات مورد علاقه اعضای هیأت علمی می توانید به سایت دانشگاه (دانشکده) ها مراجعه کنید. علاوه بر نگاه به موضوعات مورد علاقه به انتشارات استادان نیز نگاهی بیاندازید. انتشارات نشانگر علاقه بالفعل استادان هستند. آشنایی با موضوعات مورد علاقه گروه نه تنها در انتخاب گروه به شما کمک خواهد کرد بلکه به موفقیت شما در آزمون نیز کمک می کند چراکه معمولا در مصاحبه های علمی، استادان بیش تر از موضوعاتی که در آن تخصص دارند سوال می پرسند.
در همه مصاحبه ها به شکلی قابلیت زبان انگلیسی شما مورد ارزیابی قرار می گیرد. در بعضی از مصاحبه ها یکی از اعضای هیأت علمی با شما انگلیسی صحبت می کند، در بعضی دیگر کتاب یا برگه ای مقابل شما گذاشته می شود و از شما خواسته می شود که آن را ترجمه کنید و در یک مصاحبه جالب از بعضی از افراد خواسته شده بود کاری را که در پایان نامه ارشدشان انجام داده اند به زبان انگلیسی تشریح کنند.
نکته دیگر اینکه چون اکثر دوره دکتری را پژوهش تشکیل می دهد، در مصاحبه دکتری بعضی اوقات سوالاتی در مورد آمار و روش تحقیق مطرح می شود. مصاحبه گران به هر شیوه ای می خواهند بدانند آیا شما از پس کار پژوهشی بر می آیید. تسلط بر روش های آماری پیشرفته مانند طرح های آزمایشی آنوا، آنکوا و اندازه گیری مکرر، رگرسیون، و تحلیل عاملی می تواند به قبولی شما در آزمون دکتری کمک کند. به علاوه آشنایی با این روش ها زمینه خوبی برای طی دوره دکتری فراهم می کند. همچنین آشنایی با نکاتی که در انجام پژوهش و یا تحلیل آماری وجود دارد اغلب دست مایه سوالات قرار می گیرد مثلا این که پدیده هم خطی چیست.
در یکی از مصاحبه ها، یکی از استادان مصاحبه را با این سوال آغاز می کرد که در چه زمینه ای بیش از همه مطالعه یا تخصص دارید؟ سپس از فرد انتظار داشت که در حد خوبی بر موضوعی که به عنوان تخصص خود بیان کرده تسلط داشته باشد. این سوال، ممکن است سوال خوبی باشد چرا که حداقل موجب اشاعه فرهنگ دانش عمقی و تخصصی است. یکی از مشکلات جامعه علوم انسانی ما پراکندگی مطالب است. بنابراین اگر به موضوع خاصی علاقه دارید که ممکن است موضوع پایان نامه تان باشد، در مورد آن بیش تر مطالعه کنید و همه ظرائف آن را به دست آورید و به تبحر (mastery) و تسلط بر آن دست یابید. پس شاید بتوان گفت تسلط عمیق روی یک موضوع خاص می تواند در مصاحبه دکتری یک مزیت به شمار رود. امیدوارم مصاحبه دکتری خوبی داشته باشید، حتی اگر قبول نشوید تجربه نظرات مختلف و خلقیات مختلف گروهی از استادان می تواند تجربه جالبی باشد، به خصوص برای یک روانشناس!

مدیریت داده های گمشده (missing)

یکی از مسائل مهم هنگام انجام هر تحلیل آماری مدیریت داده های missing یا گمشده است. فرض کنید از پرسشنامه NEO-PI-R استفاده کردید و می خواهید نمره یک مقیاس مثلا مقیاس روان رنجورخویی (Neuroticism) را به دست آورید. اگر بخواهید در SPSS برای این کار syntax بنویسید سه کد مختلف را می توانید استفاده کنید:

compute Neuroticism=NEO1+NEO6+NEO11+NEO16+NEO21+NEO26+NEO31+NEO36+NEO41+NEO46+NEO51+NEO56.
execute.

compute Neuroticism=SUM(NEO1,NEO6,NEO11,NEO16,NEO21,NEO26,NEO31,NEO36,NEO41,NEO46,NEO51,NEO56).
execute.

compute Neuroticism=MEAN(NEO1,NEO6,NEO11,NEO16,NEO21,NEO26,NEO31,NEO36,NEO41,NEO46,NEO51,NEO56)*12.
execute.

اگر شما داده گمشده ای نداشته باشید فرقی نمی کند از کدامیک از این کدها استفاده کنید هر سه به یک نتیجه می رسند، اما اگر داده گمشده داشته باشید. این سه کد به شکل زیر عمل می کنند:

کد اول نتیجه درستی به شما می دهد اما حاصل نمره Neuroticism برای تمام داده هایی که فقط یکی از آیتم های مربوطه برای آن ها missing باشد، missing خواهد شد. بنابراین این کد اگرچه منجر به نتیجه غلط نمی شود اما تعداد افراد مفید نمونه شما را کاهش می دهد.

کد دوم کاهشی در افراد نمونه نمی دهد اما نتیجه غلطی به شما می دهد چرا که اگر فردی چند سوال را جواب نداده باشد، حاصل نمره Neuroticism برای آن ها صفر خواهد بود در حالی که این درست نیست چراکه اگر فردی سوالی را پاسخ نداده نمره او حتی از خیلی مخالفم که نمره آن در لیکرت 5 تایی 1 است هم کم تر می شود، در حالی که عدم جواب دادن مساوی با حتی مخالف بودن نیست.

کد سوم صحیح ترین کد است که هم نتیجه درستی به شما می دهد و هم تعداد نمونه کاهش پیدا نمی کند. کد سوم از یک روش استاندارد برای مدیریت داده های گمشده استفاده می کند و آن این است که مقدار آیتم های گمشده با میانگین سایر آیتم ها جایگزین می شود. عدد 12 در آخر فرمول نشانگر تعداد آیتم هایی است که قصد جمع زدن آن ها را داریم. پس به طور کلی فرمول مناسب برای جمع آیتم های یک پرسشنامه که داده های گمشده در آن خوب مدیریت شوند فرمول زیر است:

compute A=MEAN(A1,A2,A3,A4,...,An)*n.
execute.