بایگانی برچسب‌ها : دکتری

تحصیل در دکتری روانشناسی

دوره دکتری چه تفاوتی با مقاطع تحصیلی قبلی دارد؟

دیدگاه ما به دوره دکتری می تواند محدوده وسیعی را در بر بگیرد از این دیدگاه که دوره دکتری دوره ای است مشابه با سایر مقاطع تحصیلی با این تفاوت که آخرین و بالاترین آن ها است و بعد از اتمام آن فرد عنوان “دکتر” را به دست می آورد، تا این دیدگاه که دوره دکتری دوره تخصصی فراگیری و نظریه پردازی در مورد دانش است. اما اگر نگاهی به فعالیت دانشجویان دکتری در کشورهای غربی بیاندازیم می توانیم دید روشن تری در مورد آن چه “شایسته” تحصیل در دوره دکتری است به دست آوریم هرچند به دلایلی قابل پذیرش ممکن است با این شایستگی فاصله داشته باشیم و امیدوار باشیم در سال های آینده به آن بیش تر نزدیک می شویم.

تأکید بر دسترسی به منابع اولیه دانش

در حالی که در مقاطع قبلی معمولا دانشجویان به کتب درسی (text books) و عمدتا ترجمه آن ها برای افزایش دانش خود روی می آورند، کتبی که منابع دست دوم دانش به حساب می آیند، چراکه اغلب به مقاله ها یا کتب دیگر ارجاع می دهند، از دانشجوی دکتری انتظار می رود ارتباط بیش تری با منابع دست اول یعنی ژورنال های معتبر و کتب اصلی داشته باشد. به عنوان مثال اگر یک دانشجوی دکتری بخواهد در زمینه شخصیت مطالعه کند باید با صدها مقاله مرتبط با ابعاد مختلف این حیطۀ علمی/پژوهشی ارتباط برقرار کند و اگر قرار باشد کتابی بخواند، آن کتاب می تواند کتاب گوردن آلپورت باشد. طبیعی است که این ارتباط با مقالات و کتب اصلی مستلزم قابلیت زبان انگلیسی قوی است، چون عملا امکان ترجمه این مجموعه وسیع دانش وجود ندارد.

تفکر انتقادی

در حالی که در مقاطع قبلی معمولا دانشجویان آن چه بیان می شود چه در کتاب ها و چه از زبان استادان با رویکردی همراه با اعتماد می پذیرند، در دوره دکتری دانشجویان باید به توانایی تفکر انتقادی دست یابند. توانایی تجزیه و تحلیل محتوایی که آموخته می شود، در نظر گرفتن چیزهایی که در استدلال ها یا نتیجه گیری های مختلف مفروض گرفته می شود و به چالش کشیدن این فرض ها. این تفکر انتقادی لزوما به معنی بحث های ادامه دار و از بین بردن احترام استاد یا پژوهش گر نیست، بلکه یک جنبه اخلاق پژوهشی توانایی انتقاد همراه با احترام است. هرچند این تفکر انتقادی با تفکر از بالا به پایین استاد -> دانشجو سازگار نیست.

برنامه ریزی و هدفمندی

با توجه به اینکه دوره دکتری نسبتا طولانی است و شما نیز معمولا به سنی می رسید که درگیر تکالیف دیگر زندگی خواهید شد، خیلی مهم است که از آغاز دوره هدفمند باشید و برای انجام تکالیف مختلف دکتری یعنی تصویب موضوع، آزمون جامع، و تصویب پروپزال و انجام پایان نامه برنامه ریزی کنید. توجه کنید که وظیفه اصلی شما در این دوره ارائه یک پایان نامه عالی در یک موضوع مورد علاقه است. بنابراین سعی کنید از آغاز موضوعات پژوهشی که دنبال می کنید مرتبط با موضوع نهایی پایان نامه شما باشد. متاسفانه تجربه شخص من این بوده که بخش بزرگی از دوره دکتری را به پراکنده کاری گذرانده ام و این باعث شده که دوره دکتری طولانی شود و نتیجه هم آن چنان که باید به دست نیاید.
نکته مهم دیگر اینکه حتما آیین نامه دوره دکتری را از قبل بخوانید و با قوانین آشنا شوید تا به مشکل نخورید. توجه کنید که آیین نامه مربوط به ورودی خود شما باشد. آیین نامه دوره دکتری در سال 90 و سال 95 تغییراتی کرده است.

فضای جلسه مصاحبه دکتری روانشناسی چگونه است؟

من سال 92 در مصاحبه های دانشگاه های شهیدبهشتی، تهران، و تربیت مدرس شرکت کردم اطلاعات زیر بر مبنی تجربه شخصی من خواهد بود.
به طور کلی گروه های مختلف متفاوت اند و آن چه در مصاحبه اتفاق می افتد تا حدودی به سلیقه افراد نیز بستگی خواهد داشت.
باز هم به سلیقه بستگی دارد اما من مصاحبه دانشگاه تهران که در آن نیز قبول شدم را بیش تر پسندیدم. یک امتحان چهارگزینه ای که با 80 سوال دانش عمومی روانشناسی را در حوزه های مختلف از روانشناسی رشد، شخصیت، انگیزش و هیجان، روانشناسی اجتماعی، آسیب شناسی، زبان تخصصی، و اعتیاد می سنجید. سوالات واضح و جالب بودند. و سپس در جلسه ای جداگانه که از استرس امتحان کاسته شده بود گپی دوستانه ما بین گروه و دانشجویان به وجود آمد. با توجه به رشته روانشناسی سلامت یکی از سوال ها این بود که افراد چه شناختی از این رشته دارند و چه برنامه ای برای آینده.
به طور کلی اگر شما برنامه مشخصی برای موضوعی که می خواهید روی آن کار کنید داشته باشید و این موضوع مورد علاقه اعضای هیأت علمی گروه مربوطه باشد، هم شانس قبولی شما افزایش می یابد و هم در صورت قبولی به شیوه منظم تری به طی دوره دکتری می پردازید. برای آشنایی از موضوعات مورد علاقه اعضای هیأت علمی می توانید به سایت دانشگاه (دانشکده) ها مراجعه کنید. علاوه بر نگاه به موضوعات مورد علاقه به انتشارات استادان نیز نگاهی بیاندازید. انتشارات نشانگر علاقه بالفعل استادان هستند. آشنایی با موضوعات مورد علاقه گروه نه تنها در انتخاب گروه به شما کمک خواهد کرد بلکه به موفقیت شما در آزمون نیز کمک می کند چراکه معمولا در مصاحبه های علمی، استادان بیش تر از موضوعاتی که در آن تخصص دارند سوال می پرسند.
در همه مصاحبه ها به شکلی قابلیت زبان انگلیسی شما مورد ارزیابی قرار می گیرد. در بعضی از مصاحبه ها یکی از اعضای هیأت علمی با شما انگلیسی صحبت می کند، در بعضی دیگر کتاب یا برگه ای مقابل شما گذاشته می شود و از شما خواسته می شود که آن را ترجمه کنید و در یک مصاحبه جالب از بعضی از افراد خواسته شده بود کاری را که در پایان نامه ارشدشان انجام داده اند به زبان انگلیسی تشریح کنند.
نکته دیگر اینکه چون اکثر دوره دکتری را پژوهش تشکیل می دهد، در مصاحبه دکتری بعضی اوقات سوالاتی در مورد آمار و روش تحقیق مطرح می شود. مصاحبه گران به هر شیوه ای می خواهند بدانند آیا شما از پس کار پژوهشی بر می آیید. تسلط بر روش های آماری پیشرفته مانند طرح های آزمایشی آنوا، آنکوا و اندازه گیری مکرر، رگرسیون، و تحلیل عاملی می تواند به قبولی شما در آزمون دکتری کمک کند. به علاوه آشنایی با این روش ها زمینه خوبی برای طی دوره دکتری فراهم می کند. همچنین آشنایی با نکاتی که در انجام پژوهش و یا تحلیل آماری وجود دارد اغلب دست مایه سوالات قرار می گیرد مثلا این که پدیده هم خطی چیست.
در یکی از مصاحبه ها، یکی از استادان مصاحبه را با این سوال آغاز می کرد که در چه زمینه ای بیش از همه مطالعه یا تخصص دارید؟ سپس از فرد انتظار داشت که در حد خوبی بر موضوعی که به عنوان تخصص خود بیان کرده تسلط داشته باشد. این سوال، ممکن است سوال خوبی باشد چرا که حداقل موجب اشاعه فرهنگ دانش عمقی و تخصصی است. یکی از مشکلات جامعه علوم انسانی ما پراکندگی مطالب است. بنابراین اگر به موضوع خاصی علاقه دارید که ممکن است موضوع پایان نامه تان باشد، در مورد آن بیش تر مطالعه کنید و همه ظرائف آن را به دست آورید و به تبحر (mastery) و تسلط بر آن دست یابید. پس شاید بتوان گفت تسلط عمیق روی یک موضوع خاص می تواند در مصاحبه دکتری یک مزیت به شمار رود. امیدوارم مصاحبه دکتری خوبی داشته باشید، حتی اگر قبول نشوید تجربه نظرات مختلف و خلقیات مختلف گروهی از استادان می تواند تجربه جالبی باشد، به خصوص برای یک روانشناس!

رشته روانشناسی سلامت چیست؟

رشته روانشناسی سلامت چیست ؟

اگر بخواهم با یک توضیح کوتاه روشن کنم، روانشناسی سلامت چیست، باید بگویم منظور از سلامت اینجا سلامت جسم است. مساله مهم تر روانشناسی سلامت، سلامت جسم است و محل کار اصلی روانشناسان سلامت نه کلینیک بهداشت روان و نه بیمارستان روانی بلکه مطب پزشکان و بیمارستان های عمومی یا بخش های تخصصی بیمارستان ها است. البته همان طور که در بعد اشاره می شود این کاربردها اگرچه مهم اند، اما روانشناسی سلامت به آن ها خلاصه نمی شود. گاهی روانشناسی سلامت در خانه افراد نرمال، و در توصیه های پزشکی تلویزیون به بهبود سلامت کمک می کند. وقتی در دکتری روانشناسی سلامت تحصیل می کنید از شما انتظار می رود به همان اندازه و بلکه بیشتر از آنکه به سلامت روان افراد علاقه مند هستید به سلامت جسم آنها نیز علاقه داشته باشید. مسأله شما اینجا این نیست که انسان ها چرا به مشکلات روانی مبتلا می شوند، بلکه مسأله این است که چه عوامل روانی در ابتلای افراد به بیماری جسمی نقش دارند.

منظور از سلامت اینجا سلامت جسم است.

مثلا اگرچه عامل اصلی سرماخوردگی گروهی از ویروس ها است و با رعایت های بهداشتی تا حدود زیادی می توان از ابتلا به این بیماری جلوگیری کرد، اما پژوهش ها نشان داده اند هنگامی که واقعا عفونت به ویروس برای افراد اتفاق می افتد، از بین افراد آلوده، افرادی که استرس بیش تری را تجربه می کنند بیش تر علائم بالینی بیماری را نشان می دهند. توجه کنید که در دیدگاه های مدرن روانشناسی سلامت، نقش عوامل زیستی به هیچ وجه نادیده گرفته نمی شود، اما نقش عوامل روانی نیز مد نظر قرار می گیرد.
اگر بخواهیم بعد از مقدمه تصویری دقیق تر از روانشناسی سلامت ارائه دهیم می توانیم بگوییم روانشناسی سلامت حداقل در سه حوزه به کار می آید. حوزه اول مربوط به باورها، رفتارها، و تغییررفتارهایی است که با سلامت مرتبط اند. همه ما در مورد سلامت ایده هایی داریم. چه قدر معتقیدم ورزش به سلامتی کمک می کند؟ نظر ما راجع به سیگار یا الکل چیست؟ و یا هنگام خوردن چه قدر به غذاهایی که می خوریم توجه می کنیم. همه این ها برای سلامت ما مهم هستند (توجه کنید سلامت جسم). در کنار این ها رفتارهای جنسی و رفتارهای دیگر مرتبط با سلامت نیز مهم به نظر می رسند. اگر کمی فکر کنید می بینید حوزه بسیار گسترده ای می شود. اگر تعریف مدرن روانشناسی را علم مطالعه، پیش بینی و کنترل رفتار و ذهن بدانیم، آن وقت اهمیت روانشناسی سلامت در حوزه نخست مشخص می گردد. بخش زیادی از کاری که برای عملی شدن “شعار پیش گیری بهتر از درمان” لازم است انجام شود به عهده خود افراد جامعه است. کسی نمی تواند به جای مردم مسواک یا نخ دندان بزند! و نمی توان فست فودها را تعطیل کرد. اگر قرار باشد مردم خودشان رفتار سالم را انتخاب کنند، باید رفتار آن ها مورد مطالعه قرار گیرد که بخش زیادی از آن روانشناختی است.

آیا به صورت مرتب از نخ دندان استفاده می کنید؟ اگر نه کمی فکر کنید و ببینید چه علتی می تواند داشته باشد؟ آیا دوست دارید اما احساس می کنید نمی توانید؟ چه قدر از انجام ندادن این رفتار بهداشتی احساس خطر می کنید؟ یکی از حوزه های روانشناسی سلامت بررسی رفتارهایی از این دست است

صرف گفتن اینکه “فست فود بد است” برای رفتار سالم تر کافی نیست. گاهی افراد باید خیلی بیش تر از این آموزش ببینند. گاهی الگوهای دیگری در موضوع مداخله می کند. بعضی اوقات افراد به خوردن هیجانی روی می آورند. مجموعه ای از عوامل پیچیده دست به دست هم می دهد و یک رفتار سالم یا ناسالم شکل می گیرد. اگر فردی یا سازمانی دغدغه تغییر این رفتارها را دارد، احتمالا باید دانش نسبتا کاملی از این عوامل داشته باشد. در حال حاضر بخش وسیعی از پژوهشگران روانشناسی سلامت به دنبال به دست آوردن این دانش اند. و شخصا برای من این حوزه محبوب ترین حوزه روانشناسی سلامت است.
از کنار دو حوزه دیگر سریع تر می گذریم: بیمارشدن و تجربه بیماری. نه تنها مهم است بدانیم عوامل روانی در ابتلای ما به بیماری ها چه نقشی دارند (بیمار شدن)، بلکه هنگامی که افراد به یک بیماری جسمی مبتلا می شوند نیز، عوامل روانی در تجربه آن ها و نحوه کنارآمدن آن ها با بیماری مؤثر اند و در سطحی وسیع تر می توانند در کنار تیم پزشکی در فرایند درمان یا همکاری با تیم پزشکی نیز مؤثر باشند. و فراتر از آن صرف نظر از بیمار، باورها، نگرش ها، و بازخوردهای همراهان و خویشاوندان بیمار چگونه شکل می گیرند و چه اثری بر آن ها یا بیمار دارند.

در دیدگاه های مدرن روانشناسی سلامت، نقش عوامل زیستی به هیچ وجه نادیده گرفته نمی شود

یک روانشناس سلامت در ایران با چه مشکلاتی رو به رو است ؟

همه آنها که در رشته روانشناسی و رشته های مرتبط فعالیت می کنند می دانند که کار بالینی و پژوهشی در این رشته بدون چالش نیست. یکی از دلایل این مشکلات جوان بودن روانشناسی در ایران است. برای اینکه دید مجملی از مشکلات روانشناسی سلامت به دست آورید کافی است توجه کنید که روانشناسی سلامت یک گرایش خیلی جوان است از روانشناسی که خود جوان است. علاوه بر این اگر اندازه گیری را جزء اساسی پژوهش های کمی بدانیم انجام این پژوهش ها در روانشناسی سلامت مشکل تر است، چراکه برای اندازه گیری سازه های روانشناختی تا حدودی می توان از خودگزارشی و روش های مداد-کاغذی (پرسشنامه) استفاده کرد. اما اندازه گیری سلامت جسمانی با این روش ها کم تر امکان پذیر است. ما می توانیم تا حدودی از افراد بپرسیم که چه قدر مضطرب اند اما افراد نمی توانند فشار خون خود را گزارش کنند و اگر از افراد بپرسیم در سال گذشته چندبار سرما خورده اید، چه قدر می توانیم اطمینان داشته باشیم که تعداد سرماخوردگی را درست به یادآورده اند؟
به همین دلیل پژوهش هایی که در حوزه روانشناسی سلامت انجام می شوند بسیاری اوقات تکنولوژی های پیشرفته تری نسبت به روانشناسی دارند و بیشتر مستلزم کار بالینی اند. به عنوان مثال روش ایجاد زخم کوچک برای بررسی فعالیت سیستم ایمنی، روش های ایمونو اسی برای به دست آوردن هورمونها یا سایر مواد در نمونه خون، یا انواع آزمایشات خون، یا دستگاه های متحرک اندازه گیری تحرک یا فشار خون و ضربان قلب. وقتی می بینید که مثلا پژوهشی انجام شده و با استفاده از این تکنولوژی های پیشرفته ارتباط بین رضایت زناشویی و فشارخون را بررسی کرده ممکن است هم هیجان زده شوید و هم دلسرد بابت اینکه امکانات انجام چنین پژوهش هایی را در ایران نداشته باشید. با این حال زیاد ناامید نشوید. هنوز بعضی از پژوهش ها در حوزه روان شناسی سلامت که در مجله های قوی مانند مجله روانشناسی سلامت انجمن روانشناسی آمریکا چاپ می شوند، تنها با پرسشنامه یا روش های دیگر خود گزارشی انجام می شوند و افراد زیادی هم در ایران در حال تکاپو هستند تا از این تکنولوژی های جدید استفاده کنند.

برخی سرفصل های دکتری روانشناسی سلامت (مطابق برنامه گروه روانشناسی دانشگاه تهران)

  • مباحث عمومی روانشناسی سلامت
  • روانشناسی اعتیاد
  • سازگاری با بیماری طبی
  • روش تحقیق پیشرفته
  • استرس
  • روانشناسی سلامت و خانوده

برخورد جامعه پزشکی با روانشناسان سلامت چگونه است؟

رویکرد پزشکان در ایران نسبت به روانشناسی سلامت متفاوت است. بعضی از آن ها دیدگاه بازی دارند و حتی علاقه مند به کار با روانشناسان هستند و افرادی را که مشکلات روانی مرتبط با بیماری جسمی دارند به روانشناسان ارجاع می دهند، اما بعضی دیگر جایگاهی برای این رشته قائل نیستند و تأکید بر علم پزشکی با ترادیسیون مشخص خودش را کافی می دانند.

تفاوت رشته روانشناسی سلامت با سایر رشته های مرتبط با سلامت یا روانشناسی

تفاوت رشته روانشناسی سلامت با روانشناسی بالینی در چیست؟

تفاوت اصلی در این است که دغدغه رشته روانشناسی سلامت، سلامت در معنای عام است. در این برداشت لزوما تفکیکی میان سلامت جسم و روان گذاشته نمی شود، اما در مجموع تأکید روی سلامت جسم است
این درحالی است که روانشناسی بالینی بیش تر متمرکز بر درمان بیماری ها، اختلالات یا مشکلات روانی است، هر چند ممکن است در ریشه یابی این اختلالات دیدگاه زیستی را در نظر بگیرد.
به هر حال علاوه بر اینکه رشته ای به نام روانشناسی بالینی سلامت وجود دارد که هدف آن کار بالینی برای مداخله در رفتار بیماری و یا وضعیت روانی افراد بیمار است، در حال حاضر بسیاری از فارغ التحصیلان دکتری روانشناسی سلامت در ایران در حوزه روانشناسی بالینی فعالیت می کنند و از این نظر منعی وجود ندارد. بگذارید جواب این سوال را به یک مثال بالینی خاتمه دهم. فرض کنید یک فرد در خانواده دچار نوعی درد مزمن است، روانشناسی سلامت می تواند هم در این زمینه مداخله کند که فرد به دستورات پزشکی اهمیت دهد و انگیزه برای رفتار سالم پیدا کند (مثلا انجام ورزش یا مصرف کلسیم) و هم می تواند این را بررسی کند که پدیده درد چه اثری بر روابط این فرد با خانواده و نحوه تعامل آن ها با او دارد. آیا وقتی او درد خود را بیان می کند، آن ها چه بازخوردی می دهندو نوع بازخورد آن ها چه تأثیری در احساس ناراحتی روانی بیمار، یا تجربه درد بیمار خواهد داشت.

یک مثال کاربردی از دنیای واقعی برای روانشناسی سلامت

بگذارید برای آشنایی بیش تر شما با روانشناسی سلامت یک مثال از دنیای واقعی بیاورم. کلی مک گونیگال در یک سخنرانی در TED در مورد دو رویکرد سنتی و جدید به مطالعات استرس بحث می کند. تا کنون این طور تصور شده است که استرس به طور کلی خطر بیماری ها و مرگ زودهنگام را افزایش می دهد اما پژوهش های جدید نشان می دهند که خود این باور که “استرس مضر است” می تواند با افزایش خطر مرگ زودهنگام همراه باشند. در واقع یک پژوهش نشان داده است که در افرادی که چنین باوری ندارند، عملا ممکن است ارتباطی بین میزان تجربه استرس و خطر سلامت وجود نداشته باشد.

یک موضوع جنجالی روانشناسی سلامت: اگر به استرس به عنوان افزایش انرژی و آماده سازی نگاه کنیم، ممکن است دیگر خطری برای سلامتی نداشته باشد

با توجه به این موضوع می توانید بفهمید تنها یک موضوع جزیی ارتباط استرس و سلامت چه قدر می تواند موضوع جنجالی برای روانشناسی سلامت باشد، به خصوص وقتی بر نقش یک باور این قدر تأکید شود. مطابق گفته کلی مک گونیگال اگر به استرس به عنوان افزایش انرژی و آماده سازی نگاه کنیم، ممکن است دیگر خطری برای سلامتی نداشته باشد. برای آشنایی بیش تر می توانید ویدئوی این سخنرانی در TED را مشاهده کنید