همه نوشته‌های احسان عبدخدایی

چه هدفی در ورزش بیش تر به ورزش می انجامد؟

در پژوهشی در سال 2011 مشخص شد که افرادی که برای بهبود کیفیت زندگی (Quality-of-Life) خود ورزش می کنند نسبت به افرادی که برای سلامت کنونی یا سلامت آینده خود ورزش می کنند، بیش تر در فعالیت های ورزشی شرکت می کنند.
انتخاب هدف مناسب برای ورزش مهم است. مطابق این پژوهش اگر دوست دارید عملا انگیزه بیش تری برای ورزش کردن داشته باشید احتمالا بهتر است برای بهبود زندگی روزمره خود ورزش کنید تا سلامت یا ظاهر لاغر. این در حالی است که بسیاری از تبلیغات برای ترویج ورزش بر روی سلامت یا تناسب اندام تأکید می کنند تا بهبود اعتماد به نفس یا حس خوب. مولفان این پژوهش بر اساس یافته های خودشان پیشنهاد می کنند به یک برندسازی مجدد (Rebranding) برای ورزش نیاز است. برندسازی که مبتنی بر کیفیت زندگی روزمره باشد و نه ترس از بیماری یا حتی سلامت فردی.

نمی دانم چه موضوعی را برای پایان نامه انتخاب کنم؟

سوالی که همه ما که در تحصیلات تکمیلی قرار داریم حداقل چند بار به آن فکر می کنیم و هزار بار از دیگران می شنویم. انگار همه در این موضوع سردرگم هستند که چه موضوعی را انتخاب کنند. من هم مانند همه دانشجویان مدت زیادی را در سردرگمی، اضطراب، و احساس فشار به واسطه تعیین موضوع پایان نامه سپری کردم اما در نهایت به نتایجی رسیدم که در اینجا سعی می کنم برخی از تجربیاتم را به اشتراک بگذارم. امیدوارم برای شما مفید باشد و شما راحت تر این موضوع را پشت سر بگذارید:

موضوع در خلأ متولد نمی شود!

نمی دانم دقیقا چه طور کار می کند، اما ظاهرا ذهن ما این طور است که موقعی می تواند خلاقیت به خرج دهد که در معرض اطلاعات قرار گیرد. اگر بخواهید موضوع خوبی پیدا کنید که هم خلاقانه باشد و هم به آن علاقه زیادی داشته باشید، باید مدت زیادی فقط در دنیای علم چرخ بزنید. این گشت و گذار می تواند محدود به یک حوزه خاص شود مثلا حافظه. اما می توانید خودتان را محدود نکنید و باز موضوعات مختلف را مطالعه کنید. این مطالعه لازم نیست خیلی عمیق باشد، اما لازم است نسبتا گسترده باشد. به مقالات مختلفی که در رشته شما چاپ شده است نگاه کنید (عمدتا مقالات خارجی) و از موضوعات متنوعی که روی آن ها کار شده لذت ببرید تا بالاخره موضوع خود شما هم به ذهنتان برسد

مواظب مغزتان (خلقتان) باشید!

فراموش نکنید خلاقیت و کار آکادمیک نیازمند آرامش، شادی و نشاط است. افکار خودتان را به سمتی سوق دهید که کمک کند خلقتان بالا بماند و شاد باشید. هیچ چیز بیش تر از اضطراب و افسردگی ذهن پویا و خلاق شما را از کار نمی اندازد و یادتان باشد در مقابل هر پدیده ای می توان افکار مثبت و افکار منفی داشت. هنگامی که پژوهش های غربی متنوع را می بینید می توانید از تنوع و ذهن پویای صاحبانشان احساس وجد کنید و البته می توانید به این فکر کنید که هیچ موقع نخواهید توانست چنین پژوهش هایی انجام دهید. این شما هستید که تصمیم می گیرید چه طور فکر کنید. اما احتمالا اگر مثبت فکر کنید به نتایج بهتری می رسید، چون مغزتان بهتر کار می کند!

اولین موضوعی که به ذهنتان رسید انتخاب نکنید

در انتخاب موضوع عجله نکنید. ذهن شما به تدریج انتخاب های زیادی در اختیار شما قرار خواهد داد؛ اگر آن را باز بگذارید. موضوعاتی را که به ذهنتان می رسد یادداشت کنید و در مورد هر کدام ویژگی های زیر را برای خودتان بنویسید تا تصمیم گیری برایتان آسان تر شود:

  1. چه قدر به این موضوع علاقه دارم و چه قدر برایم جالب است

  2. برای اجرای این پژوهش به چه گروهی از افراد نیاز دارم؟ آیا به آن ها دسترسی دارم؟

  3. چه تعداد فرد لازم است در پژوهش من شرکت کنند؟

  4. چه ابزارهایی (پرسشنامه ها یا تست های رایانه ای یا …) نیاز دارم؟

  5. چه قدر در مورد موضوع مطالعه قبلی داشتم؟ و یا به آن تسلط دارم؟

  6. چه قدر این موضوع تازه (novel) است و آیا چیزی به علم اضافه می کند؟

پشت کار را از دست ندهید

برای اکثر دانشجویان تا هنگامی که به انتخاب موضوع پایان نامه می رسند، روند آکادمیک یک روند سرراست است. برای درس کتاب یا جزوه مشخص می شود و آن را می خوانیم و امتحان می دهیم. برای سمینارها موضوع مشخص می شود و خیلی سخت گیری برای جدید بودن آن وجود ندارد و همیشه جمع آوری یافته های دیگران راحت تر از اجرای یک پژوهش جدید است. انتخاب موضوع پایان نامه این طور نیست همان طور که خیلی از موضوعات جدی دیگر زندگی این طور نیست. انتخاب موضوع دارای حدی از عدم اطمینان است، یک فرایند شامل تعدادی سعی و خطا است. چه بسا موضوعی بسیار شما را جلب می کند، اما بعد از مدتی می فهمید جواب سوالی که دنبالش می گردید قبلا داده شده است. موضوع دیگری هم تازه و هم خلاقانه و جالب است اما متوجه می شوید اجرای آن برای شما ممکن نیست. و مشکلات دیگری که ممکن است پیش بیاید. وقتی با چنین شکست هایی مواجه می شوید باید به خودتان یادآوری کنید همه افرادی که قدم در وادی پژوهش گذاشتند چندین بار موضوع خودشان را عوض کردند تا بالاخره شرایط برای پژوهششان مهیا شود. باید به خودتان یادآوری کنید که “نباید پشت کارم را از دست بدهم و نباید از پیدا کردن موضوع دلخواهم نا امید شوم!”

Future Research دوست شما است

برای پیدا کردن موضوع مهم و جدید Future Research های مقاله های قبلی به خصوص مقالات بررسی (review) را از دست ندهید.

نکته ای در باب کاربردی بودن

احتمالا بسیاری از کسانی که وارد رشته های روانشناسی و علوم اجتماعی می شوند، دغدغه های کاربردی دارند. احتمالا آن ها وقتی از کنار مشکلات موجود در جامعه یا افراد اطرافشان می گذرند، لحظه ای درنگ می کنند و می اندیشند که “چرا؟” و “چه می توان کرد؟”. من فکر می کنم این ها دغدغه های ارزشمندی هستند و حتما ارزش زیادی برای پیگیری دارند. اما گاهی اوقات پیش می آید که دانشجویان تحصیلات تکمیلی در یک دوگانه گیر می افتند: دوگانه تئوری و کاربرد. گاهی اوقات ما در مورد یک موضوع زیاد مطالعه کردیم و بر آن مسلط شدیم و می توانیم یک پایان نامه را با سرعت مناسب و دقت و تسلط لازم به انجام برسانیم. اما یک لحظه به ذهنمان می رسد که “چه فایده ای دارد؟”. یک لحظه به این فکر می کنیم که این موضوع ممکن است کاملا تئوری باشد و هیچ فایده ای برای حل مشکلات جامعه ما نداشته باشد. اگر شما یکی از افرادی هستید که به این موضوع فکر می کنید، من فکر می کنم باید قدر این دغدغه را بدانید اما شرایط گذراندن یک دوره تحصیلات تکمیلی (ارشد یا دکتری) به صورتی است که همیشه نمی توانید دغدغه هایتان را پی بگیرید. اگر مجموع شرایطی که بالا ذکر شد برای یک کار کاربردی مطابق با آن چیزی که دغدغه شما بود به صورتی قابل انجام وجود داشت، خیلی خوب است که دغدغه خود را پیش بگیرید. اما اگر این شرایط پیش نیامد نگران نباشید. در مورد پایان نامه خودتان به عنوان “ثمره عمرتان” نگاه نکنید. این فقط یک دوره کوتاه از زندگی شما با مدل دانشمند-متخصص است. بعد از دوره دکتری شما آزاد خواهید بود تا علاقه خودتان را پی بگیرید. البته آن موقع هم باید تصمیم بگیرید که چه تخصصی را می خواهید پی گیری کنید و نمی توانید در همه حوزه ها متخصص شوید و هر تصمیمی که می گیرید چند سالی شما را محدود خواهد کرد چون به دست آوردن تسلط و تخصص در یک حوزه زمان می برد و هنگام تغییر حوزه همیشه یک دوره برای ایجاد این تخصص لازم است. چیز دیگری که می توانید به آن توجه کنید این است که بسیاری از مهارت هایی که در این دوره یاد می گیرید در محدوده گسترده ای از موضوعات به کار شما می آیند مثلا اگر با تحلیل عاملی، مدل سازی، شیوه رفرنس دهی، یا نحوه نوشتن مقاله و ارتباط با نشریه مهارت به دست آورید، این مهارت ها در حوزه های دیگر هم به کار شما می آیند.

چند اصل برنامه ریزی

اصل اول: آیا آرامش و اطمینان دارید؟

آرامش اصل لازم برای خیلی از موفقیت ها است. اگر بخواهید به اهمیت آرمش پی ببرید باید نگاهی به ساختارهای مختلف مغز و دستگاه اعصاب مرکزی بیاندازید. مغز ما از بخش های مختلفی تشکیل شده است. این که ساختارهای مختلف هر کدام کار معینی را انجام می دهند، در حال حاضر بیشتر یک افسانه قلمداد می شود، شبکه های عصبی همه جای مغز گسترده اند اما واقعیتی که در مورد ساختارها وجود دارد این است که بعضی از آن ها در بعضی حالات و رفتار ما بیش تر نقش دارند. مغز را از لحاظ روند تکاملی به سه بخش تقسیم می کنند: مغز خزندگان، مغز لیمبیک، و قشر جدید مخ. این سه قسمت هر سه در مغز انسان وجود دارند. مغز خزندگان که مشابه بخش هایی از مغز موجوداتی نظیر لاک پشت و مارمولک است به تنظیم کارکردهای حیاتی و ابتدایی بدن می پردازد مانند ضربان قلب، نفس کشیدن، دمای بدن و حفظ تعادل، مغز لیمبیک مغز هیجانی ماست حافظه ها و احساسات در آن قرار دارند. این احساسات همه آن ها را از عشق تا نفرت و ترس تا عصبانیت در بر می گیرند این مغز در همه پستانداران وجود دارد. و اما جدید ترین بخش مغز که فقط در نخستی ها (مانند شامپانزه یا انسان) وجود دارد، قشر جدید مخ است. واقعیت این است که اگر مغز لیمبیک نباشد، ما موجودات بی احساس و بی تفاوتی می شویم که هیچ گاه نه عشق را تجربه می کنیم و نه ترس را. نه چیزی برای ما ارزش خواهد داشت و نه ارزشی ما را به سوی هدفی سوق خواهد داد. پس مغز لیمبیک بخش مهمی از مغز ماست. اگرچه مغز هیجانی ما جایگاه ارزش ها و احساسات و هدف های ما است، اما برای رسیدن به آن ها به ما کمک چندانی نمی کند. لازمه برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف و آرزوهایی که شاید از مغز لیمبیک نشأت گرفته باشند، وجود قشر جدید مخ است. قشر جدید مخ و به خصوص بخشی از آن که تقریبا در پشت پیشانی ما قرار دارد مسئول تمام کارکردهای شناختی پیچیده است. نظیر برنامه ریزی، توجه و تمرکز، استدلال، بازداری شناختی، انعطاف شناختی، حافظه فعال و غیره. متاسفانه یا خوشبختانه وقتی بخش هیجانی مغز زیاد از اندازه فعال می شود، قشر جدید مخ را سرکوب می کند و در کار آن اختلال ایجاد می کند. اضطراب وقتی از حد خیلی پایینی بالاتر رود (حد کمی که لازم است برای کارهای روزمره خود از تخت خواب بیدار شویم!) در برنامه های ما خلل وارد می کند. به همین دلیل آرامش برای موفقیت در هر برنامه سطح بالایی خواه یک برنامه درسی برای ادامه تحصیل و خواهد مدیریت یک کسب و کار نوپا اهمیت فوق العاده ای دارد. پس همیشه لازم است به حالت روانی و بدنی خودتان توجه داشته باشید و ببینید آیا آرام هستید. تا موقعی که آرامش وجود نداشته باشد شاید هیچ کدام از اصول بعد به شما کمک نکند.
یکی از چیزهایی که باعث می شود خیلی از برنامه های خود را عمل نکنیم یا برای برنامه ریزی وقت نگذاریم این است که آن قدر در اضطراب و یا عدم اطمینان گیر افتاده ایم که به دنبال یک راه حل سریع می گردیم. مشکل یک راه حل سریع همیشه این است که مقداری از وقت ما را می گیرد، برنامه ما را به هم می زند، و ما به نتیجه ای نمی رسیم. فرض کنید یک ایده پول ساز ناگهان به ذهن شما می رسد. اگر شما فردی مضطرب باشید و به خود برای آینده زندگی اطمینان نداشته باشید، این را یک فرصت طلایی می بینید و به آن دل می بندید و معتقدید که باید هر فرصت طلایی را به سرعت شکار کرد. شک نیست که استفاده از فرصت ها انسان را در بسیاری از اوقات به هدف می رساند، اما این دنبال فرصت بودن می تواند شیوه ای بیمارگونه به خود بگیرد. یعنی شما را نگران و شتابزده کند و این معمولا در صورتی ممکن است روی دهد که شما فردی بدون اعتماد به نفس و آرامش باشید. اگر شما هر لحظه دنبال “فرصت های ناب” باشید، کارهایی را که برای آن ها برنامه ریزی کردید و آن ها هم فرصت های مهمی برای شما هستند یکی پس از دیگری رها خواهید کرد. آرامش و اطمینان به خود به این معنی نیست که شما به امن ترین راه ها بچسبید، خطر نکنید، و راه جدیدی را امتحان نکنید. اما قضاوت این به خود شما بر می گردد که چه قدر هنگام بررسی فرصت های جدید عاقلانه عمل می کنید و چه قدر شتابزده، مضطرب و بدون بررسی به آن ها می پردازید.
یکی دیگر از چیزهایی که باعث می شود شتابزده به جای عمل به برنامه به کار فوری بپردازیم، ترس غیر واقعی از انتظارات دیگران است. درست است که بسیاری از کارها دارای یک زمان مشخص است و بعد از آن اطرافیان ما از انجام ندادن آن کار شاکی می شوند، اما خیلی از کارها زمان بازتری دارد و هنگامی که ما محدودیت زمانی داریم شاید اشکالی نداشته باشد تا هنگام تنظیم برنامه ها بعضی از کارها را در وقت مقرر خود انجام ندهیم چون این برای ما مقدور نیست. همچنین در آینده باید تخمین های زمانی خود را بیش تر کنیم تا بیش تر از این بدقول نشویم.

اصل دوم: برای برنامه ریزی وقت اختصاص دهید

معمولا چه کسانی به برنامه ریزی می پردازند؟ احتمالا کسانی که وقتی بدون برنامه ریزی زندگی می کنند، احساس می کنند از وقت خود استفاده کافی را نمی برند یا وقت کم می آورند. به طور خاص افرادی که برای یک ماراتون علمی نظیر کنکور، آزمون زبان، GRE و غیره آماده می شوند. این یک تناقض به وجود می آورد. کسانی که می خواهند برنامه ریزی کنند، معمولا کسانی هستند که وقت کم دارند و باید در وقتی که به کارهای غیرضروری اختصاص می دهند صرفه جویی کنند. چه کاری غیر ضروری تر از برنامه ریزی است؟ در نگاه اول به نظر می رسد اگر شما چند ساعت برای برنامه ریزی صرف کنید، در این مدت هیچ کاری انجام نداده اید، اما اگر قدری دیدگاه خود را از لحاظ زمانی وسعت دهید و آینده را ببینید متوجه می شوید برنامه ریزی یک سرمایه گذاری است. هنگامی که مسواک خود را هر سه ماه یکبار عوض کنید، هر بار یک مسواک خوب و گران بخرید، و زمان مناسبی را به مسواک زدن اختصاص دهید، در آینده در میزان زیادی وقت، هزینه، و درد صرفه جویی خواهید کرد، هرچند در نگاه اول این طور به نظر نیاید. اگر شما بدون برنامه ریزی به ضروری ترین کارهای خود بپردازید مسائل زیادی باعث خواهند شد علاوه بر اینکه وقت شما هدر شود، کارهای شما نیز به خوبی پیش نرود:

فراموش کردن کارهای مهم

افراد خیلی اوقات به میزان فراموش کردن خود آگاه نیستند، گاهی وقت ها در مورد حافظه خود نگران می شوند، در حالی که علت فراموشی ها صرفا این است که کارهای زیادی دارند، حقیقت این است که وقتی برنامه ما بسیار فشرده می شود، نمی توانیم همه کارهای خود را به یاد بیاوریم. وقتی این اتفاق می افتد، معمولا افرادی که از ما انتظار دارند کارشان را انجام دهیم در دقیقه 90 یادشان می آید و به ما تذکر می دهند، آن جا است که همان برنامه های ابتدایی که داشتیم نیز به هم می ریزد و فشار و اضطراب زیادی به ما وارد می شود. این اختلال در برنامه ریزی به صورت زنجیره ای و دومینو وار همه قول ها و برنامه های ما را به هم می ریزد. پس وقتی که به برنامه ریزی اختصاص می دهید جلوی فراموش کردن کارهای مهم را می گیرد.

دیگران برای ما برنامه می ریزند

فراموش نکنید اگر برای برنامه ریزی خود زمان اختصاص ندهید، همیشه افرادی وجود دارند که برای شما برنامه بریزند. مدیران برنامه های تلویزیونی، تولید کنندگان بازی های رایانه ای و بازی های تلفن های همراه، سایت های مطالب جذاب، شبکه های اجتماعی، فامیل، دوستان و غیره همه و همه در حال برنامه ریزی برای وقت شما هستند! اگر از قبل برنامه ریزی کرده باشید، می توانید عذرخواهی کنید و بگویید که وقت ندارید و خودتان هم می دانید که وقت برای آن کارها نگذارید. اگر برای برنامه ریزی وقت گذاشته باشید می توانید تفریحاتی را انتخاب کنید که واقعا به آرامش و افزایش انرژی شما بیانجامند. اما اگر از قبل برای پیشنهادهای دیگران آماده نباشید همه افرادی که در بالا گفتیم برای شما برنامه می ریزند و آن ها بیش تر دنبال این هستند که اهدافی که خودشان در نظر دارند به ثمر برسد. احتمالا برایتان پیش آمده است که وقت زیادی را به یک برنامه تلویزیونی اختصاص داده اید، در حالی که در نهایت به این نتیجه رسیدید آن قدر مورد علاقه تان نبوده است.
پس یادتان نرود این بار که خواستید برنامه ریزی کنید حتما اول از همه زمانی را برای برنامه ریزی اختصاص دهید

اصل سوم: یک روز تعطیل در برنامه خود داشته باشید

خوب ممکن است با اکراه وقت برای برنامه ریزی اختصاص دهید چون احساس می کنید کار مهمی در آن وقت انجام نمی شود، اما یک آیتم دیگر را نیز باید مشابه برنامه ریزی به جدول برنامه ریزی خود اضافه کنید: روز تعطیل. می دانم ممکن است برای شما سخت باشد. شاید احساس کنید وقت خود را هدر بدهید اما باز هم باید توجه کنید به اینکه همه ما انسان هستیم و نیاز به استراحت داریم. اگر خانواده تشکیل داده اید، همسر و فرزندان شما به شما احتیاج دارند. اگر به نیازهای آن ها و نیازهای خودتان توجه نکنید، علاوه بر اینکه سلامت و آرامش خودتان بر هم می خورد، بر سلامت خانواده تان نیز اثر سوء خواهد داشت. فراموش نکنید که هیچ وقت دوست ندارید به خاطر بی توجهی به نیازهای اعضای خانواده تان، یک دعوای حسابی در یک روز کاری داشته باشید، پس برای آن ها در برنامه خود سهم قائل شوید، مطمئن باشید در مجموع این باعث می شود انسان موفق تری باشید. اگر کار فوری پیش آمد که به واسطه آن مجبور بودید روز تعطیل کار کنید، تا جایی که امکان دارد این کار را نکنید و اگر کردید حتما در برنامه خود بازنگری کنید و وقت آزاد دیگری را مخصوص کارهای عقب افتاده بگذارید. یک برنامه خوب هیچ وقت به حریم روز تعطیل تجاوز نمی کند.

اصل چهارم: برنامه ریزی کنید حتی اگر نمی توانید همه برنامه را عمل کنید

همیشه پیش می آید که کارهایی که لازم است انجام شوند در برنامه وجود ندارند یا موقعیت های غیرمنتظره ای به وجود می آیند که برنامه را به هم می زنند. وجود چنین شرایطی ممکن است در ما این وسوسه را ایجاد کند که “حالا فعلا برنامه ریزی نکنم” یا “حالا تا بعد از فصل امتحان ها برنامه ریزی نکنم” و یا “بعد از این معامله” و یا و یا و یا و خلاصه به تعویق انداختن برنامه ریزی. وقتی برنامه ریزی وجود نداشته باشد وقت شما هدر خواهد شد. حتی اگر در شرایطی باشید که غیر منتظره است. 50% زندگی و حتی کم تر را با برنامه انجام دادن بهتر از این است که هیچ برنامه ای وجود نداشته باشد. در واقع چنین دیدگاهی به نوعی بی نقص گرایی یا عادت بر طبق معمول بر می گردد. این تفکر که برنامه ریزی کار به درد نخوری است وقتی که نمی توانید به برنامه خود به صورت کامل عمل کنید تشدید می شود.

اصل پنجم: عجله نکنید. به خود و برنامه خود اعتماد کنید

تجربه ای که برای من رخ داده این است که گاهی ایده بسیار جالبی به ذهنم می رسد و دوست دارم در لحظه آن ایده را به ثمر برسانم. بله همه ما مشتاق شکوفا شدن ایده هایمان هستیم و تجربه به ثمر نشستن ایده یک تجربه فوق العاده است اما فراموش نکنیم که ما کارهای زیادی داریم. کارهایی که به آن ها متعهد شده ایم و اگر نگاهی به برنامه ای که ریخته ایم بیاندازیم می بینیم بخش های زیادی از آن توسط این کارها اشغال شده است. اگر مطابق برنامه خود عمل نکنیم و برنامه ها را با ایده های لحظه ای خودمان جایگزین کنیم، مشکلی که به وجود می آید این است که دوباره ناچار به به هم ریختن برنامه خواهیم شد و دوباره مجبوریم عجولانه وقتی را برای هر ایده ای اختصاص دهیم.

اصل ششم: اول در برنامه قرار بدهید

گاهی اوقات کارهایی برای ما پیش می آید که حالت خیلی فوری پیدا می کند. کارهای فوری دشمن برنامه ریزی هستند. بگذارید عاقلانه نگاه کنیم. تعداد بسیار کمی از کارها آن قدر فوری هستند که به هیچ وجه نتوان آن ها را به تعویق انداخت. به عنوان مثال اگر شما با حادثه سرقت اتوموبیلتان مواجه شوید، به سرعت باید آن را پیگیری کنید. همین طور بعضی بیماری ها یا شرایط پزشکی خاص. اما به طور کلی قریب به اتفاق کارها این طور اند که اجازه یک یا دو روز تأخیر در آن ها وجود دارد. گاهی اوقات، البته بدون برنامه ریزی، کاری را آن قدر به تعویق می اندازیم که در نهایت به ناچار مجبور می شویم آن را به صورت لحظه ای انجام دهیم. یکی از دلایلی که ما مجبور به این کار می شویم این است که دیگران از ما انتظار دارند. دلیل دیگر این است که تعویق بیش از اندازه باعث شده است که کار از خط قرمز انجامش بگذرد. پس به طور کلی در مقابل هر کاری سه اتفاق ممکن است بیفتد:

  1. تعویق کار به زمان نامشخص و بدون برنامه
  2. انجام لحظه ای کار بدون قرار دادن در برنامه
  3. تعویق کار به زمانی مشخص، بر اساس ویژگی های زمانی کار، و قرار دادن در برنامه.

من موارد بالا را به سه رنگ نشان دادم تا مشخص کنم کدام بهترین است.
معمولا افرادی که برنامه منظمی ندارند، هر دو مورد اول و دوم را انجام می دهند اما مورد سوم را کم تر انجام می دهند. درحالی که در برنامه قرار دادن کارها باعث می شود که شما به برنامه پایبند بمانید. برای هر دو مورد 1 و 2 راه حل وجود دارد.گاهی اوقات وسوسه می شوید که “همین یک کار” را بدون برنامه و سریع انجام بدهید، انجام این کار ممکن است در کاهش اضطراب لحظه ای شما موثر باشد، اما باعث می شود دوباره یک روند بی برنامه به زندگی شما نفوذ کند.

استفاده از دفترچه جیبی یا تلفن همراه

برای جلوگیری از به تعویق انداختن کارها به زمان نامشخص و یا فراموشی کارهایی که دارید، از یک دفترچه جیبی و یا از تلفن همراه خود برای یادداشت کارهایی که در امروز به شما محول شده است، استفاده کنید و در انتهای روز آن ها را در برنامه قرار دهید (برای خود این کار باید وقت بگذارید، اصل دوم!). این کار علاوه بر اینکه باعث می شود شما همه کارهای خود را ثبت کنید، باعث می شود اگر کارهای زیادی قبول می کنید که از عهده آن ها بر نمی آیید، به این موضوع آگاهی پیدا کنید. حتی اگر کاری را قبول کرده اید، ممکن است بتوانید فردا تماس بگیرید و بگویید من فکر کردم و دیدم نمی توانم کاری را که به شما قول دادم انجام دهم. خیلی اوقات افراد می توانند این را بپذیرند وقتی تنها یک روز از قولی که داده اید گذشته است.

اصل هفتم: به تعویق افتادن برنامه ها را عاقلانه مدیریت کنید

می دانم شور و شوق شما برای ایجاد برنامه و تعهد شما برای عمل کردن به آن خیلی زیاد است. اما با این حال جلوی خودتان را بگیرید که بیش از اندازه به آن متعهد شوید. برنامه وحی منزل نیست و شما ربات نیستید! اگر به هر صورت تخمین زمان انجام کار از زمان واقعی انجام آن کم تر بود یا اتفاقات غیر منتظره ای پیش آمد، پایتان را توی یک کفش نکنید که همه برنامه ها باید امروز انجام شود! بیدار ماندن تا صبح اگرچه بعضی اوقات لذت بخش است اما اکثر اوقات تنها برنامه خواب شما و اعصاب شما را بر هم می ریزد. خیلی ساده فقط این دو کار را انجام دهید: 1) همه برنامه ها را به صورت متناسب به تعویق بیاندازید تا نوبت برنامه ریزی بعدی و در برنامه بعدی کارهای باقیمانده را قرار دهید. 2) سعی کنید در تخمین های زمانی آینده تجدید نظر کنید. برای قول هایتان به دیگران و برنامه هایتان برای خودتان یک ضریب اطمینان در نظر بگیرید. مثلا کاری که 1 روز در ذهنتان زمان می برد، 2 روز زمان بدهید چون احتمالا شما بعضی چیزها را در نظر نگرفته اید. البته قانون مشخصی برای این ضریب اطمینان وجود ندارد. شما به تدریج برای آن با توجه به خودتان و کارهایتان حساب سرانگشتی پیدا می کنید.

اصل هشتم: بیش تر از مقدار برنامه ریزی شده کاری انجام ندهید

این اصل مرتبط با اصل “اول در برنامه قرار دهید” است. یکی از مهم ترین چیزهایی که در برنامه ریزی باید رعایت کرد این است که تا جایی که امکان دارد، تکالیف کار مشخص و معین باشد و مطابق آن ها عمل شود. اینکه شما بیش تر از مقداری که برنامه ریزی کردید، عمل کنید و یا کار را “کامل تر” از آنی که برنامه ریزی کردید انجام بدهید به همان اندازه به برنامه ریزی شما و حتی روحیه شما صدمه می زند که شما کم تر از برنامه خود عمل کنید. چرا این طور است؟ چون وقتی شما کار بیش تری انجام می دهید و آن را مستند نکرده اید، در دراز مدت برنامه ریزی شما مختل می شود و اگر همیشه حتی کاری بیش تر از برنامه خود انجام دهید با این که عالی عمل کرده اید، امتیاز لازم را به خودتان ندادید. در عمل حتی خود شما این طور فکر خواهید کرد که تنها به برنامه خود عمل کردید. اگر احساس می کنید کار باید کامل تر از این انجام شود یا زمان زیادی دارید و می توانید کارهای بیش تری را انجام بدهید، همیشه برنامه را تغییر دهید تا نمایانگر وضعیت واقعی شما باشد. به عبارت دیگر برنامه ریزی باید انعکاس عینی واقعیت باشد و دائما با آن هماهنگ شود.

چگونه برنامه اندرویدی که پاک نمی شود را پاک کنیم؟

گاهی اوقات هنگامی که می خواهید یک برنامه اندروید را حذف کنید، وقتی وارد
Application Manager می شوید مشاهده می کنید که دکمه Uninstall
فعال نیست. در این موارد که بعضا توسط برنامه های مشکل دار ایجاد می شود.
از منوی Security به Device Administrators رفته و تیک برنامه مورد نظر را بردارید. بعد از این کار دکمه Uninstall دوباره فعال می شود و می توانید برنامه مورد نظر را به راحتی حذف کنید و از دست آن خلاص شوید.

من به این مشکل برخورده بودم و راه حل بالا را از لینک زیر پیدا کردم:
http://www.techrepublic.com/article/pro-tip-how-to-uninstall-stubborn-android-apps/

تجسم سناریوهای شکست

بندورا (1993) این را مطرح کرده است که افرادی که احساس خودکارآمدی کم تری دارند، بیش تر سناریوهای شکست را تجسم می کنند و به حالت های مختلفی که ممکن است کارشان شکست بخورد فکر می کنند، این موضوع در زندگی شخصی من وجود داشته. بسیاری از اوقات سناریوهای مختلفی از شکست را تجسم می کردم. با اینکه بسیاری از آن سناریوها اتفاق نیفتاده، همیشه این کار حال من را بد کرده. این نوشته را ایجاد کردم تا این موضوع یادم بماند. انشاء الله در سر فرصت قصد دارم مطلبی راجع به خودکارآمدی و سناریوهای شکست درج کنم. در این مدت می توانید مقاله زیر را بخوانید (من هم احتمالا می خوانم)

کمی به شکست فکر کنیم!

در نگاه اول خیلی ساده به نظر می رسد. ممکن است برخی بگویند “به شکست فکر نکن” اما به این سادگی نیست. مشکلی که هست این است که همه ما در زندگی با شکست مواجه می شویم و همه ما شکست های گذشته زندگی مان را احتمالا بعضی اوقات به یاد می آوریم. به نظر می رسد شاید آن چیزی که مهم تر از فکر کردن یا نکردن به شکست باشد، معنی باشد که شکست برای ما دارد. یعنی اینکه بعد از مواجه شدن با آن چگونه در مورد آن شکست فکر می کنیم و در مورد خودمان و در مورد آینده و غیره. احتمالا اگر شکست بعضی معنی های خاص را برای ما داشته باشد، بیش تر به اینکه ممکن است دوباره اتفاق بیفتد فکر می کنیم و همین می شود تجسم سناریوهای شکست.

کنفرانس شکست

متوجه شدم ایده جالبی مطرح شده و آن اینکه بعضی از افراد موفق از داستان های شکست هایشان بگویند. کنفرانسی با این مضمون بهمن سال 94 در اصفهان برگزار شده می توانید. صفحه وب آن را در اینجا ببینید:thefailcon.ir

این صفحه تکمیل می شود چون من هنوز به این مسأله فکر می کنم. به این صفحه بعدا هم سر بزنید!

نکات و لینک ها برای نوشتن مقاله انگلیسی

کلمات اضافه یا Redundant

297 Flabby Words and Phrases That Rob Your Writing of All Its Power

نکاتی در مورد محتوا، سازماندهی، گرامر، واژگان و مکانیک

Correction Symbols, Revision Strategies, and Words to Avoid in Academic Writing By Christine Bauer-Ramazani

پیدا کردن عبارت مناسب برای نوشتن مقاله انگلیسی

نوشتن یک مقاله انگلیسی معمولا سخت تر از خواندن مقالات است. چون گاهی اوقات هنگامی که می خواهید یک موضوع را عنوان کنید، کلمات یا عبارات لازم “به زبان نمی آیند”. گاهی از اوقات نیز بعد از نوشتن مقاله متوجه می شوید که جملات شما خیلی تکراری یا یکنواخت شده اند. برای پیدا کردن عبارت مورد نظر یا استفاده از جملات و عبارات متنوع یک راه این است که به مقالات دیگر نگاهی بیندازید و ببنید در موقعیت های مختلف مثلا مقایسه، بیان یک ترند، بیان تضاد، یا انتقال از یک موضوع (یا پاراگراف) به موضوع دیگر از چه عباراتی استفاده می کنند. راه دیگر استفاده از بانک های عبارات است. دانشگاه منچستر بانک عبارات خوبی را فراهم کرده است و این بانک بر حسب کاربرد مرتب شده است. با رجوع به این لینک می توانید مشکل خود در پیداکردن عبارات را تا حدودی حل کنید. اما به این محدود نشوید و خودتان با ابتکار عبارات را متنوع تر کنید. هر چند باید دقت کنید که آن عبارات از نظر مخاطبان انگلیسی زبان طبیعی به نظر برسند و از نظر گرامری نیز درست باشند. با آرزوی موفقیت برای شما در نوشتن مقاله.

بانک عبارات آکادمیک دانشگاه منچستر
اخیرا این فایل را نیز که به همراه یکی از کتاب های انتشارات Springer به صورت رایگان در دسترس قرار داده شده است پیدا کردم. این فایل هم عبارات خوبی را فراهم کرده است:

English for Writing Research Papers: Useful Phrases

نرم افزارهای اندورید مرتبط با سلامت

تا به حال به این فکر کرده اید که نرم افزارهای اندروید می توانند برای بهبود سلامت ما و فرزندانمان به کار روند؟ در این نوشته سعی می کنم به بعضی از این نرم افزارها اشاره کنم:

سلامت دهان و دندان


  1. Plaque Attack

    Screenshot_2016-01-30-22-02-14Screenshot_2016-01-30-22-06-22Screenshot_2016-01-30-22-06-17Screenshot_2016-01-30-22-06-14

آموزش سلامت به کودکان

بعضی از نرم افزارهای مربوط به سلامت با شخصیت های کارتونی خود برای کودکان خیلی جذاب هستند. کودکان خردسال با بازی با این نرم افزارها دغدغه و توجه طبیعی به سلامت پیدا می کنند و ممکن است در آن ها نوعی انگیزه درونی برای رفتارهای سلامتی پیدا شود. شما احتمالا از اینکه دقایق بسیاری کودکان جذب این بازی ها می شوند تعجب خواهید کرد.


  1. Healthy Little Baby Panda

    این برنامه کودک را با رفتارهای نظافت نظیر مسواک زدن، حمام رفتن، و گرفتن ناخن ها به شیوه ای جذاب و کودکانه آشنا می کند

    photo_2016-05-16_10-13-39
    photo_2016-05-16_10-13-18photo_2016-05-16_10-13-52